پروفسور کارل ارنست استاد برجستهی مطالعات دینی در دانشگاه کارولینای شمالی آمریکا واقع در شهر چپل هیل (Chapel Hill) است. وی مطالعات فراوانی نسبت به اسلام داشته و به بسیاری از کشورهای اسلامی سفر کرده و هم اکنون در زمینهی مطالعات تاریخی در مورد اسلام یکی از شخصیتهای مطرح بینالمللی است. وی مدتی شاگرد آن ماری شیمل بوده و کتاب یاد شده را نیز به شیمل تقدیم کرده است. پروفسور ارنست به عرفان اسلامی بسیار علاقهمند است و در مورد شیخ روزبهان تحقیقات فراوانی دارد و دو کتاب در مورد روزبهان نگاشته است که سال ۱۳۸۷ به خاطر این تألیفات جایزهی جشنواره فارابی را به خود اختصاص داد.
کتاب اقتدا به محمد(ص)، در کشورهای مختلف اسلامی بسیار مورد توجه قرار گرفته و در کشورهای مصر، ترکیه، مالزی و اندونزی جوایز ارزندهای را برای مؤلف به ارمغان آورده است. در کشورهای عربستان و پاکستان نیز قرار بود از این کتاب تقدیر شود ولی به علت پررنگ بودن اسلام شیعی در این کتاب و نیز انتقاداتی که از وهابیت کرده است، مورد خشم وهابیان قرار گرفت و از تقدیر خودداری شد. دو سال قبل نیز مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران و دانشگاه شیراز، به طور مشترک، جایزهای را برای نگاشتن این کتاب به نویسنده تقدیم کردند.
نگاشتن این کتاب در آمریکا قبل از سال ۲۰۰۱ آغاز شده بود ولی پس از آن که نگارش آن به اتمام رسید، واقعهی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ رخ داده بود. بنابراین، آن ناشری که طرف قرارداد چاپ این کتاب بود از چاپ آن امتناع ورزید. چند ناشر دیگر نیز بدان روی خوش نشان ندادند. سرانجام دانشگاه کارولینای شمالی چاپ آن را متقبل شد. مترجم در سال ۲۰۰۳ در آمریکا و در دانشگاه کارولینای شمالی با این کتاب آشنا شد و آن، زمانی بود که این کتاب متن درسی یکی از دروس عمومی این دانشگاه را به خود اختصاص داده و جنجالهایی را نیز از جانب اولیای دانشجویان علیه این دانشگاه برانگیخته بود.
در دانشگاههای آمریکا هر دانشجوی دورهی کارشناسی، از هر رشتهای که باشد، چند واحد درس عمومی را باید اخذ کند. در این دروس دانشجو بین چند عنوان حق انتخاب دارد. یکی از عنوانهایی که جزو این دروس عمومی انتخابی قرار دارد درسی است تحت عنوان «درآمدی به اسلام» (An Introduction to Islam). تعداد دانشجویانی که قبل از واقعهی ۱۱ سپتامبر در این درس ثبت نام می کردهاند حداکثر ۳۰ نفر بوده است ولی بعد از این واقعه تقاضای ثبت نام در این درس به نحو عجیبی افزایش یافت به نحوی که در سال ۲۰۰۳ سقف ثبت نام ۱۲۰ نفره در دانشگاه کارولینای شمالی، و سقف ۲۰۰ نفر در دانشگاه جورج واشنگتن نیز پاسخگوی تقاضای دانشجویان نبود. علت این امر نیز تبلیغات شدید و گسترده رسانههای جمعی آمریکا علیه اسلام و مسلمانان بوده است به نحوی که عدهای از روی کنجکاوی و جمعی به منظور دشمن شناسی به این درس روی آورده بودند. پروفسور ارنست خود تدریس یکی از گروههای این درس را در دانشگاه کارولینای شمالی به عهده داشت و کتاب اقتدا به محمد(ص) را به عنوان یکی از متون اصلی درس معرفی کرده بود.
برای آن که مخاطبان این کتاب را در آمریکا بیشتر بشناسیم ذکر این خاطره مفید به نظر میرسد: پروفسور ارنست در آغاز سال تحصیلی ۲۰۰۳ که اتفاقاً مصادف با سپتامبر بود، پرسشنامهای را بین دانشجویان این درس توزیع کرد و از آنها خواست که بدون درج نام خود آن را پر کنند. مترجم کاملاً در جریان چند و چون این سؤالات قرار داشت. این پرسشنامه میزان شناخت این دانشجویان (به عنوان جزوی از جامعهی آماری آمریکا) را از اسلام نشان میداد. پس از جمعآوری پاسخها معلوم شد که بسیاری از آنان هیچ شناختی از اسلام نداشتند، جمعی اسلام را مرادف تروریسم تلقی میکردند، عدهای اصلاً نمیدانستند که اسلام یک دین ابراهیمی است بلکه آن را یک گروه سیاسی دشمن آمریکا تلقی میکردند درست مثل کمونیسم، برخی نوشته بودند که مسلمانان عدهای تروریست هستند که با افزایش انفجاری جمعیتشان خطری برای آیندهی غرب محسوب میشوند، بسیاری از آنان نمیدانستند که مسلمان غیر عرب هم وجود دارد به نحوی که اکثریت آنان پرجمعیتترین کشور مسلمان را عربستان سعودی ذکر کرده بودند. برخی نیز گفته بودند که از اسلام هیچ شناختی نداریم فقط میدانیم که محمدعلی کلی مسلمان است. تنها چند نفر اطلاعات بیشتری از اسلام داشتند که میشد حدس زد که همان دانشجویان مسلمان کلاس بودهاند!
به هر حال، غرض از این تطویل این است که مشخص کنیم پروفسور ارنست این کتاب را در چه شرایطی نوشته و در نگارش آن کدام مخاطب را هدف قرار داده است. خود وی در مقدمهی کتاب مینویسد: «کتاب حاضر بدان منظور نگاشته شده است تا جایگزین کاملاً متفاوتی باشد برای کتابهایی که در مورد اسلام شایع و رایج شده است. آن چه در این جا ارائه میشود دیدگاهی جانبدارانه و در عین حال مدلل و تحلیلی است در مورد سنت دینی اسلام و مسایلی که اخیراً مسلمانان با آن مواجهند. من از برداشتهای متعارف به شدت فاصله میگیرم تا فهمی غیر بنیادگرایانه از اسلام ارائه دهم». در جای دیگر ضمن انتقاد از ناشرانی که از چاپ این کتاب خودداری کردند و نیز از فرقههای مسیحی و یهودی که به خاطر تدریس امثال این کتاب علیه دانشگاه کارولینای شمالی به دادگاه شکایت کرده بودند، مینویسد: «در شرایطی که ناشران، فرقههای دینی و سیاستمداران حتی با بحثی بی طرفانه و منصفانه دربارهی اسلام مخالفند، سخت روشن است که این بحث دقیقاً همان چیزی است که امروز ما نیازمند آنیم. منازعات جدیدی که در آمریکا و اروپا علیه اسلام در گرفته، در اصل با تحریک احساسات ژورنالیستی سمت و سو یافته است… کتاب اقتدا به محمد(ص) بدان منظور نگاشته شده است تا ابرهای بدگمانی و سوء فهم را بزداید. این کتاب ابزاری به دست خوانندگان میدهد تا بتوانند به فهمی مستقل از آن موضوعات کلیدی و اوضاع تاریخیای نایل آیند که امروزه بر مسلمانان و غیر مسلمانان در سراسر جهان تأثیر میگذارد». وی در ادامه خطیر بودن هدف انسانی این کتاب را چنین تصویر میکند: «کاری که امروز متخصصان مطالعات اسلامی در تحقیقات خود به عهده دارند بسیار عظیم است. از یک سو در بیشتر اروپا و آمریکا یک نوع جهل بلکه بدبینی نسبت به اسلام وجود دارد که با فاجعهی اخیر (۱۱ سپتامبر) به نحو قابل ملاحظهای افزایش یافته است. از سوی دیگر در کشورهای اسلامی افراط گرایانی وجود دارند که سعی کردهاند اعمال هولناک کشتار جمعی را به نام اسلام توجیه کنند. آن که در میان این مواجهه پایمال میشود صدها میلیون مسلمانی هستند که در جهان امروز به سر میبرند که نه در فهرست اردوگاه تمدن غرب قرار میگیرند و نه در بینش خشونت آمیز و افراطی امثال بن لادن سهیماند. در میان ما آنان که متن قرآن، آثار شعرای بزرگ اسلام و تاریخ تمدن اسلامی را مطالعه کردهاند عمیقاً انحراف و فساد نمادها و ظواهری که این افراطیان جدید از خود بروز میدهند، احساس میکنند… . هدف اصلی این کتاب آشکار ساختن چهرهی انسانی اسلام است و این کار با زدودن حجابهای جهلی میسر است که قرنها در اذهان اروپاییان و آمریکاییان بر این موضوع سایه افکنده است».
این کتاب در یک مقدمه و شش فصل تنظیم شده است:
فصل اول تحت عنوان «اسلام در چشم غربیان»، ابتدا نگاهی اجمالی به اسلام دارد سپس به تفصیل و به لحاظ تاریحی دیدگاههای اسلام ستیزانهی غرب را از قرون وسطی تا عصر حاضر بررسی میکند. جنگهای صلیبی، مسألهی استعمار و غرضورزیهای مستشرقان از جمله موضوعات این فصلند.
فصل دوم تحت عنوان «رویکرد به اسلام در قالب دین»، به تاریخچهی واژهی «دین» (religion) و تطور معنای آن از صدر مسیحیت تا اوایل عصر استعمار میپردازد. و بر آن است تا به سوء فهمهای ناشی از آمیخته شدن اسلام با مسایل قومی و نژادی خاتمه دهد.
فصل سوم به «منابع قدسی اسلام» یعنی به قرآن و سنت اختصاص دارد. این فصل با زندگی پیامبر اسلام(ص) آغاز میشود و با نگاهی اجمالی به قرآن، ساختار و محتویات آن ادامه مییابد. این فصل بر نقش محوری پیامبر اسلام (ص) به عنوان “رحمه للعالمین” در معارف اسلامی تأکید میورزد. در اینجا برداشت پروفسور ارنست از اسلام، با مطرح ساختن مسألهی ولایت، به دیدگاههای شیعی نزدیک میشود. در همین فصل است که وی به مواضع خصمانه علیه قرآن، و به خصوص به آخرین آنها کتاب آیات شیطانی سلمان رشدی، پرداخته، به آنها پاسخ میدهد.
فصل چهارم تحت عنوان «اخلاق و زندگی این جهانی» به جنبههای عملی آموزههای اسلام از جمله اخلاق و فقه میپردازد. منابع تفکر اخلاقی جهان اسلام و ربط و نسبت آنها با فلسفه و آموزههای یونانی و نیز اندیشههای ناب قرآن و سنت در این فصل مورد بحث قرار میگیرد. از جنبهی فقهی نیز مسایل چالش برانگیزی چون حکومت اسلامی، اسلام و لیبرالیسم، مسایل مربوط به جنسیت و حقوق زن، مسألهی حجاب و نیز رابطهی اسلام و علم، موضوعات دیگر این فصل را تشکیل میدهد.
فصل پنجم تحت عنوان «معنویت و عرفان عملی» به ابعاد عرفانی و معنوی اسلام میپردازد و ائمه شیعه(ع) و مشایخ صوفیه را به عنوان رهبران و سرچشمههای معنویت و عرفان در دو سنت تشیع و تصوف بررسی میکند. مباحثی چون مخالفت وهابیان با مفهوم ولایت در این فصل مورد بررسی قرار میگیرد. این فصل همچنین به ماهیت هنر اسلامی میپردازد و مباحثی چون هنر قدسی، هنر سکولار با بنمایههای دینی، هنر اسلامی از دیدگاه مسلمانان و هنر اسلامی از دیدگاه غربیان را در بردارد.
فصل ششم که خاتمه و نتیجهگیری است تحت عنوان «ایجاد تصویری جدید از اسلام در قرن بیست و یکم» نگاهی به مسألهی اسلام و مقتضیات زمان و نیز مسألهی سنت و تجدد دارد و بر آن است تا نشان دهد که چگونه «ایدئولوژی» و «تکنولوژی» دایماً طرز تلقی مسلمانان و غیر مسلمانان از اسلام را تغییر میدهد.
منبع: پایگاه مترجم کتاب